دانلود آهنگ و ناگهان از محمد معتمدی با متن (کامل) – آب موزیک

و یکدفعه، با اینکه کارم تمام شده بود، ناگهان خیلی عصبانی شدم

خزان خخام اما در بهار از شور تو زندگی کردم

دوست دارم اگر در بوتراب هستید احساس افتخار کنم

من خاک هستم، اما چه خاکی، بوی بارون می دادم

تمام عمرم نام تو بر لبانم است تا تو را ستایش کنم

به سر من نرو برو تو سر من

مستی را از دست نداده ام

شراب ناب من

که مستی و سرشتم را از پادشاه آدمیان گرفته بودم

من در این شرایط خوشحالم

لب های من در قلب من است

دوباره مثل رودخانه از کنارش رد شده بودم

سلام ماه جانم دلیل این اشک ها دلتنگی من است.

که در اسارت بودم

من از خشم دنیا مردم، از عشق به مردم مردم

من زمان زیادی را صرف هماهنگی با شما کرده ام