دانلود آهنگ یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود یه جوون خسته بود از جواد یساری MP3 – آب موزیک

یکی زیر گنبد آبی بود، دیگری نبود
او جوانی خسته بود که دلش شکست
مثل باران بهاری گریست
گاهی با دست خسته اش به سوی خدا دراز می کرد
تو ای خدای مهربان، خالق هفت آسمان
بدون ایمان نمی توانید او را از من جدا کنید
دست خسته ام را بگیر، رهایم نکن
به من بگو چقدر باید روی آن بنشینم
من می نشینم تا او بیاید تا صدای پاشیدن او را بشنوم
آیا او نمی داند که من ناراحت هستم؟
او نمی خواهد غم را در چشمانش ببیند
کلاغ ها از آسمان به سالن خود پرواز می کنند
گروه های چلچلا به جلسه خود می روند
اما من بدون او کجا بروم؟
هنوز با دلی پر از امید منتظرم
داستان مرد منتظر داستان کوچه های ماست
صدای مردی منتظر صدای معشوق ماست
آشای پا که هنوز
در خیابان های آرام این شهر بزرگ
پیر می شوند و بزرگ می شوند
اما متأسفانه یک دیوار سخت بین آنها وجود دارد
نام این دیوار سخت تعصب است